بدرود

امروز صبح اومدی...من دوباره خرشدم ، تو رو تو بغلم گرفتم..دیگه الان کاملا مطمئن شدم که من را برای روزای تنهایت می خوای، فقط...!!!تا دوباره اسیرت نشدم باید اسارت را از قلبم رها کنم و فرار کنم...بدرود
نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] شنبه 24 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 12:57 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
نوشته زیبایی بود...به دلم نشست...ولی چرا بدرود..؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد