دست از سرم بردار

:صبح جلسه می رید شما؟

:نه

:من می رم پیش عموم.

:من شهرداریم.

:اکی!پس یه وقت دیگه؟

:سکوت .......

:چه کار کنم؟

:مطمین شدم که زبان من را نمی فهمید....اینه جبران دلخوری های گذشته!!؟راحت بخوابید..... وخوابای خوب ببینید.شب خوش.به قول مطرود(من یک گرامافون قدیمی هستم و او یک آهنگ غم‏انگیز خاطره ساز. صفحه خط افتاده است، یک قسمت از آهنگ را مدام دوباره‏خوانی می‏کنم.)

:اکی.. معذرت دیگه هیچوقت نمی گم.

تو را خدا دیگه برو.......دست از سرم بردار....تو که من را نمی فهمی.....

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد