خانه عناوین مطالب تماس با من

عبور

عبور

روزانه‌ها

همه
  • روزهای رفته
  • آزاد،چون پرنده
  • سکوت شبانه
  • شادی تا بی نهایت
  • گراناز
  • یوتا
  • ماسو

جدیدترین یادداشت‌ها

همه
  • اصلا خدایی نیست که صدامو بشنوه
  • تنهام...تنهام...تنهام....
  • ترکم کرد و رفت
  • خدایا
  • من باید چه کار کنم
  • به دنبال عشق
  • اولویت
  • تکرار
  • چرت و پرت
  • نمی دونم
  • شکست خورده در عشق
  • آواز جغد
  • هیچکس مثل تو نبود
  • مرگ او
  • چی بگم
  • نایود باد آنکه نابودم کرد
  • سادگی
  • فکر کن
  • بی خیال
  • ۱۰۰۰
  • قدیمی
  • خدایا می فهمی
  • I will not forget
  • یلدا
  • غمگین
  • کور خوندی
  • قلب من
  • مزاحم
  • لیاقت
  • بلای آسمانی
  • کالا
  • شیطان
  • فراموش کنید
  • بازیگر
  • بی تو
  • یه بار اضافی
  • بدرود
  • غریبه ای که هرگز ندیدمت
  • دست از سرم بردار
  • اسراف محبت

بایگانی

  • بهمن 1388 1
  • خرداد 1388 1
  • بهمن 1387 4
  • دی 1387 1
  • آذر 1387 1
  • فروردین 1387 1
  • بهمن 1386 1
  • دی 1386 13
  • آذر 1386 26

آمار : 18928 بازدید Powered by Blogsky

عناوین یادداشت‌ها

  • اصلا خدایی نیست که صدامو بشنوه پنج‌شنبه 8 بهمن‌ماه سال 1388 23:39
    می دونید چیه...من دیگه واقعا بریدم..اصلا خدایی نیست که صدامو بشنوه..اگر می شنید الان ۲۰ ساله که دارم صداش می کنم.بهش می گم تنهام...بهش می گم شوهرم را دوست ندارم و یه عشق می خوام که بتونم ادامه بدم.ولی خدا اصلا صدامو نشنیده...باها ش قهرم...دلم تنگه...داغونم...خسته ام
  • تنهام...تنهام...تنهام.... جمعه 15 خرداد‌ماه سال 1388 21:58
    در حالی دارم زندگی می کنم و نقش یک آدم خوشبخت را بازی می کنم که دلم پرازغم و غصه است..از تنهایی دارم می میرم ولی همش نشون می دم که همه چیز عالیه و همه چیز خوبه...دلم تنگ کسی هست که دوستش دارم ولی دیگه نمی تونم باهاش باشم...من تو زندگی خیلی تنهام...نگید خدا را داری..آره خدا رو دارم و خدا رو خیلی هم دوست دارم..ولی من...
  • ترکم کرد و رفت پنج‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1387 21:29
    دیگه همه چیز تمام شد....برای همیشه من را ترک کرد و رفت...از فکر اینکه با کسی دیگه دوست بشه و ازدواج کنه دارم دیوانه می شم...دارم دیوانه می شم
  • خدایا شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1387 09:50
    بازم این دلتنگی لعنتی ....باز این دل گرفته وپر از بغض....باز دلم برای کسی تنگ می شه که به خاطر اینکه نمی دونه چطوری به من محبت کنه هزار و یک تهمت و بد و بیراه از من شنیدو دیگه کوچکترین سراغی هم از من نمی گیره..خدایا کمکم کن....خدایا زندگی بدون عشق داره دیوانم می کنه....خدایا دارم دیوانه می شم..کمکم کن...
  • من باید چه کار کنم چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 16:57
    آخ که چقدر دلم گرفته.از همه چیز ناامید شدم.خیلی خسته ام.خدایا کمکم کن.من باید چه کار کنم؟؟
  • به دنبال عشق دوشنبه 7 بهمن‌ماه سال 1387 23:12
    دلم خیلی برات تنگ شده...خیلی بی حوصله شدم.ولی وقتی یاد اتفاقات گذشته می افتم ازخیر هر چه دلتنگی هستش می گذرم..دلم می خواد یکی باشه که دوستش داشته باشم و دوستم داشته باشه...خدایا این خواسته زیادیه!!!؟؟؟؟
  • اولویت یکشنبه 15 دی‌ماه سال 1387 20:15
    افکار روشن و آسانی که درباره عشق داشتید تبدیل به عشقی پیچیده و دشوار شود. ممکن است شما همچنان ترجیح بدهید که خود را درگیر احساسات تان نکنید و این کار را با سرگرم کردن خود بوسیله فردی از اطرافیان تان انجام می‌دهید. اما قادر نخواهید بود که در کارهایتان پیشرفت کنید مگر اینکه آنها را اول دسته بندی و بعد اولویت بندی کنید....
  • تکرار دوشنبه 25 آذر‌ماه سال 1387 11:12
    امروز که نوشته های وبلاگم را بعد از گذشت تقریبا یک سال، مرور کردم ،متوجه شدم که هنوز داستان تکراری من ادامه داره...و جالبه که هنوز نتونستم حس خوبی نسبت به او داشته باشم...و دو حالت داره یا اینکه اعتماد به نفس قوی داره یا این که خیلی پررو هست که البته این دومی بیشتر بهش می یاد.....خیلی دلم گرفته
  • چرت و پرت یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 00:27
    بلاخره موفق شدم چهارشنبه سوری ببرمشون مراسم خودمون ...تعطیلات رو رفت شهر خودشون ...روز اول غید بهم زنگ زد...همه اینا خوب بود...دو بار هم از مسافرت برام اس ام اس داد. روز دوم عید: خوش می گذره؟ جای شما خالی زود بر می گردم. فقط همین؟؟؟؟؟؟؟؟ ا....می یام می گم. همین الان بگو. ........................................۴ روز...
  • نمی دونم پنج‌شنبه 25 بهمن‌ماه سال 1386 08:11
    بعد از هر سقوطی صعودی بعد از هر شبی ، روزی وجود دارد. ذهنت را روی راه حل ها متمرکز کن. برای بیرون آمدن از یک اتاق باید در رو پیدا کنی، نه اینکه به دیوارها فکر کنی فقط از تو ممنونم همین....خیلی دوست دارم.اگه تو نبودی من باید چکار می کردم.... امروزدلم‌خیلی برای غریبه تنگه،خیلی زیاد....دوست دارم....
  • شکست خورده در عشق پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 13:56
    کسی می تونه به یک زن شکست خورده در عشق کمک کنه..کسی که از لحاظ روحی حسابی صدمه دیده و کاملا درب و داغون .......کسی هست کمک کنه لطفا؟؟؟؟؟؟؟؟
  • آواز جغد یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 23:03
    جغدی روی کنگره‌های قدیمی دنیا نشسته بود. زندگی را تماشا می‌کرد. رفتن و رد پای آن را. و آدم‌هایی را می‌دید که به سنگ و ستون، به در و دیوار دل می‌بندند. جغد اما می‌دانست که سنگ‌ها ترک می‌خورند، ستون‌ها فرو می‌ریزند، درها می‌شکنند و دیوارها خراب می‌شوند. او بارها و بارها تاج‌های شکسته، غرورهای تکه پاره شده را لابه‌لای...
  • هیچکس مثل تو نبود یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 14:25
    همه دوست دارند که به بهشت بروند, ولی کسی دوست ندارد که بمیرد - جان لوییس خدایا مرگ او زود هنگام بود..لعنت به شنبه ای که با مرگ آغاز می شود....هیچکس مثل تو نبود....
  • مرگ او یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 14:21
    خدایا چگونه باور کنم مرگ او را......چگونه باور کنم تنهایی و بی کسی او را....از همه آدمهایی که نوشدارو را بعد از مرگ سهراب می اورند ،بدم می یاد.... باید برای سفر کوتاه خارج از کشور آماده بشم..دخترم بی تابی می کنه...و من اما در آغوش خدا پنهانم......احساس می کنم از روزی که باهاش دعوا کردم بیشتر هواسش به منه...خیلی دوست...
  • چی بگم چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 18:00
    یه عالمه دعوا و کمی کتک!نه اون تقصیر داره و نه من!بیچاره گناهی نداره....خدا از سر تقصیر باعث و بانیش نگذره....خدایا خودت کمک کن...چقدر امروز گریه کردم...خدایا کمک کن
  • نایود باد آنکه نابودم کرد چهارشنبه 5 دی‌ماه سال 1386 15:55
    آخ که چقدر دلم گرفته...از این همه دورویی از این همه بی اعتمادی...از این همه دهن بینی این موجود آشغال... ای کاش می دونستم که با یه بچه طرفم...ای کاش می دونستم خلا زندگیش از اول این بود....و ای کاش نابود بشه..ای کاش خدا به سزای اعمالش رسیدگی می کرد...شاید هم این بازی اس ام اس هم یه جور تقاص از طرف خدا باشه....هی روزگار...
  • سادگی سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 13:53
    گاهی که از سادگی خودم دلگیر می شم وقتی سادگی تو را در مقابل آدم های فرصت طلب و بی ادب به معنی واقعی می بینم،به خودم امیدوار می شم...لااقل من را کسی با انار نمی خره....
  • فکر کن سه‌شنبه 4 دی‌ماه سال 1386 13:34
    مسافر از اتوبوس پیاده شد،«چه آسمان تمیزی!» و امتداد خیابان غربت او را برد. ۲۳:۴۴ دوشنبه شب....... و فکر کن که چه تنهاست اگر که ماهی کوچک،دچار آبی دریای بیکران باشد. ۲۳:۵۰ احساس یک فضانورد عصیانگر را دارد که به جای برگشتن به زمین،به سرعت به اعماق کهکشان میگریزد(مطرود).....موفق و سلامت باشی.بای ۰۰:۱۸ روز سه شنبه ۸:۳۶ تا...
  • بی خیال دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 17:50
    دلم خیلی گرفته...نه دوست دارم حرف بزنم و نه گریه کنم.دخترم برعکس امروز خیلی حرف می زنه...گاهی هم غر می زنه که بریم خرید پالتو.....اصلا حوصله ندارم.....صبح از محل کارم بهم به خاطرکم کاری اخطار دادند....می ترسم از کار مونده از درس رانده بشم... ساعت ۳ یه اس ام اس خالی فرستادم جواب نداد...بی خیال.....نه پشیمونم و نه...
  • ۱۰۰۰ دوشنبه 3 دی‌ماه سال 1386 17:39
    ۱۲ روزه که وبلاگ نویسی را شروع کردم.الام که وبلاگ را باز کردم و عدد ۱۰۰۰را دیدم خوشحال شدم.تو این ۱۲روز۱۰۰۰نفر از وبلاگم بازدید کردندو این یعنی اینکه من تنها نیستم....با تشکر از همه شما دوستای خوب و صمیمی...چه اونهایی که با نظرات زیباشون من را همراهی کردند و چه اونایی که فقط خوندند و رفتند....برای همه شما آرزوی موفقیت...
  • قدیمی یکشنبه 2 دی‌ماه سال 1386 19:41
    عجیب دلم براش تنگ شده.ولی نه برای این آدم،برای دوست قدیمیم..برای دوستی که دوستش داشتم ولی هر وقت یادم می یاد که این آدم دیگه اون دوست قدیمی من نیست .از خیردلتنگی می گذرم.....خدایا به من کمک کن.... ز اس ام اس فرستاده..و گفته که تازه دارم می فهمم تو چی می گی.زندگی یهو سخت شد!منظورش گرفتاری های منه~~~
  • خدایا می فهمی شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 10:05
    خدایا کمکم کن دارم دیوانه می شم..خدایا اگه کمکم نکنی از بندگی تو استعفا می دم...خدایا کمکم کن تا فراموش کنم کسی را که با روح و احساسم بازی می کنه و تمام اعتماد به نفسم را گرفته.خدایا کمکم کن تا به جای گرفتن انتقام کاملا فراموشش کنم...خدایا این خیلی نامردیه چقدر صدات کنم...خدایا کمکم کن یه عالمه کار دارم...چرا تنهام...
  • I will not forget شنبه 1 دی‌ماه سال 1386 01:22
    غریبه دلم برات تنگ می شه.....کریسمس مبارک عزیزم... I thought as you are in your holidays you will forget me: I will not forget.... if I forget ...I will forget also about myself...that means that I will be just and only sleeping
  • یلدا جمعه 30 آذر‌ماه سال 1386 12:29
    هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند. شب یلدا مبارک!
  • غمگین جمعه 30 آذر‌ماه سال 1386 10:25
    به شدت غمگینم.حتی با خداهم دیگه حرف نمی زنم.پیش خودم فکرمی کنم که اون که همه چیزارو می دونه اگه بخواد کاری کنه می کنه...دیگه خسته شدم از بس که بهش گفتم ...... می ترسم تا مرز افسردگی پیش برم.باورم نمی شه این احساس را یه آدم به ظاهردوست برات بوجود اورده باشه.اصلا اهل نفرین نیستم.ولی با تمام وجود از خدا می خوام که هر چه...
  • کور خوندی چهارشنبه 28 آذر‌ماه سال 1386 11:13
    دیروز صبح ساعت ۹زنگ زد.من جواب ندادم.مبدا بودم.تازه رسیده بودم.دیگه واقعا ازش بدم اومده..خیلی پروه.باورش شده که می تونه با زندگیم بازی کنه شاید...ولی کور خونده....
  • قلب من دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 17:54
    مکتوب - پائولو کوئیلو : برگزیده هایی از * نامه ای به قلبم * : * قلب من ، من هرگز تو را سرزنش و محکوم نخواهم کرد . هرگز از آنچه می گویی احساس شرم نخواهم کرد . می دانم که تو فرزند محبوب خدا هستی و او تو را در پناه پرتو عشق و جلال خویش می گیرد . * قلب من ، من به تو ایمان دارم . من طرفدار تو هستم . همواره برایت دعا می کنم...
  • مزاحم دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 17:30
    :صدرحمت به آقای الف .خیلی ازشماقابل احترامتر واعتمادتره....شماازنظرمن هیچی نیستید. :اکی.ممنون :نمی خواد مظلوم نمایی کنید.شماقابل اعتمادنیستید.ادامه دوستی باشما یعنی پذیرش کسانی امثال ف و بی لیاقتی من...مطمئن باشید کاملا از دلم بیرونتون کردم.آدمهایی هستند که بتونم بهشون اعتمادکنم...تا دیروز اس ام اس های عاشقانه با ف...
  • لیاقت دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 16:46
    شمالیاقت امثال ف را دارید.خجالت نمی کشید تو عروسی ف شرکت می کنیدو هنوز به من زنگ می زنید.می شه لطفا پاتون را از زندگی من بیرون بکشید؟
  • بلای آسمانی دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 14:05
    ظهردومرتبه زنگ زد....جواب ندادم..خدایا چی از جونم می خواد؟داره با احساس من بازی می کنه...خیلی گرفتارم و امتحانها داره شروع می شه....چرا ازپارسال درست این بلای آسمانی تو امتحانا نازل می شه...چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
  • 49
  • صفحه 1
  • 2